بدترین گندی که تا حالا زدی چی بوده؟

نظرم اومد بیایم جمع شیم ببینیم بزرگترین گندی که تا حالا زدیم و رومون میشه بگیم چی بوده؟ :albino:

من یه گندی زدم که باعث شد عزیزترین کسی رو که تو زندگیم داشتم از دست بدم با یه آدم بی معرفت یه شوخی کردم یه بی جنبه بود بیچارم کرد

جالب شد فضولیمون گل کرد


من میخوام مهمون صندلی داغتون بشم زمزمه

خوشحال میشیم در خدمت باشیم پس مهمون این هفته حامد عزیز هستش

آخه داریم به جمعه نزدیک میشم کاربری به اون صورت نیومده مجبورم خودم بشم

پریسا فقط برای حامد میگی خوب برای ما هم بگو؟؟؟ [ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]

خوب پس ما ها رو کنجکاو نکنین دیگه
از فضولی میمیریما

حرفای خاله زنکی

ممنون پریسا جون
حامد تو میشه تو کار ما خانوما دخالت نکنی؟ [ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]

من توي روزهاي جووني يه بار ماشين داداشم رو نا خواسته آتيش زدم ولي شانس آوردم و زود بهش رسيدن و زود خاموشش كردن خدا رو شكر
آسيب جدي نديد فقط صندلي هاي جلوش سوخت.

بلللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللله [ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]

sahar نوشته است:

من توي روزهاي جووني يه بار ماشين داداشم رو نا خواسته آتيش زدم ولي شانس آوردم و زود بهش رسيدن و زود خاموشش كردن خدا رو شكر
آسيب جدي نديد فقط صندلي هاي جلوش سوخت.

جاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااان :[sabakiv]:

عجب :[sabakiv]:

گفتم که من نمی خواستم آتیش بگیره ولی خوب گرفت ولی من هیچ وقت این خاطره رو فراموش نمی کنم

sahar نوشته است:

گفتم که من نمی خواستم آتیش بگیره ولی خوب گرفت ولی من هیچ وقت این خاطره رو فراموش نمی کنم

ببین یه کار کن به خانوم ن-- - --- (ر-----) بگو کبریت و ازت دور نگه داره

بازم خوبه نمیخواستی [ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذه الصورة]

والله

حالا اگه میخواستی چی میشد

سحر یه کار کن سعی کن همیشه بخوابی چون یه دنیا از دستت راحته :[sabahpy]:

اگه دوست داري ببيني چه جوري با اراده خودم آتيش مي زنم امروز عصر بيا تا آتيشت بزنم
اون موقع شايد خودمم بفهمم كه چقدر خلاقيت به خرج مي دم حداقل رو تو امتحان مي كنم.

sahar نوشته است:

اگه دوست داري ببيني چه جوري با اراده خودم آتيش مي زنم امروز عصر بيا تا آتيشت بزنم
اون موقع شايد خودمم بفهمم كه چقدر خلاقيت به خرج مي دم حداقل رو تو امتحان مي كنم.

آدم میترسونی :[sabaah]:

حالا تو یکی از گندکاریا تو بگو

من که گند زیاد زدم

یه ماشین تازه تحویل گرفته بودم یه گیره کمر بند ایمنیش افتاده بود زیره صندلی سر پله سابدیون

یه خانومه اومد سوار ماشین شد مام هر ی قسمو آیه خواهر من بفرمایین پایین اونم جا خوش کرده بود

داشتم از ترس گلاب برتون می شدم یه دو هزار تومنی بهش دادم اونم پیاده شد چندتا فحشمم داد